۱۳۸۹ خرداد ۶, پنجشنبه

هر شب انديشه كنم وراي دگر كه من از دست تو فردا بروم جاي دگر صبح گاهان كه برون مي نهم از منزل پاي (چرخ )حسن عهدم نگذارد كه روم جاي دگر

از در كه تو مي روم مستقيم او را مي بينم ،تنم داغ مي شود ،دوباره مثل هر روز به خودم قول مي دهم كه ديگر پايم را آنجا نگذارم ،بچسبم به زندگيم و ديگر حتي سراغ آن خراب شده نروم كه هر روز به خاطر زنده بودنم تمام مشكلاتم را فراموش كنم !!!
پزشك بودن و حتي هم دم بودن ،آن جا كار سختي است
بعضي روز ها بچه هايي مي آورند كه آدم اول لب هايش را گاز مي گيرد و بعد بي اختيار مي گويد خدا نصيب نكنه !!!
گاهي هم بزرگ هايي مي آورند كه مثل بچه احتياج به مراقبت دارند ،آن جا كه مي روم گاهي دوست دارم به سراغ آينه بروم ،خودم را ببنيم و به خودم فحش بدهم و از خودم متنفر بشوم و ديگر آن جا نروم
اما دوباره يك روزي مي شود كه بي اختيار ،آن جا مي روم ،دوباره مي نويسم و دوباره گريه مي كنم ،براي آن ها و شايد بيشتر براي خودم
پي نوشت
1-دورود جان بلاگر اين جا فيلتر نيست عزيزم ولي اگه بخواي بياي ايران بايد در دكون رو تخته كني چون مشمول قانون جرائم رايانه اي مي شي
2-مهرداد جان مادرت كتابارو پيش خودت نگه دار
3-پرشين بلاگ آدمو بيشتر از رويس جمهور منتخب خون به جيگر مي كنه
4 با اوضاع قشنگي كه داريم در آتي بايد اسم وبلاگ ها رو بگذاريم عقب مانده نامه چون يك ساعت كانكت شدنمان طول مي كشد يك ساعت پيج آپمان و ديگر هيچ

۱ نظر:

  1. راستش می خوام یک چیزی بهت بگم می نویسم برات!
    دورود

    پاسخحذف