۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

مي خواهم و مي خواستمت تا نفسم بود

از اون روز به بعد زندگي شد يه جهنم واقعي نازنين هر روز صبح همون كارهاي روز هاي قبل رو مي كرد بدون اينكه به غرغر و نق نوق من حتي محل سگ بذاره باهام حرف نمي زد و بي اعتنا به رفتار هاي من بود روز دادگاه هم در خونه رو قفل كرد يعني اگه مي توني برو دادگاه سر غذا نه التماس مي كرد كه غذامو بخورم نه قربون صدقم مي رفت
با عصبانيت زل ميزد تو چشم هام يعني جرئت داري كوفت نكن تا بهت بگم دنيا دست كيه!
خواب هاي مزخرف خيلي وقت بود كه اومده بود سراغم خواب هاي اول مربوط مي شد به اون بچه همش خواب مي ديدم زيرش گرفتم البته اون بچه خدارو شكر سالم بود شب هاي بعد خواب هام پيشرفت كرد خواب مي ديدم اوني كه زير گرفتم بچه خودمه و تو خواب شبي هزار بار خدارو شكر مي كردم كه بچه اي ندارم كه به خاطر تو كوچه رفتنش و وسط خيابون پريدنش دائم نگران باشم اينم يه جورشه ديگه گربه دستش به گوشت نمي رسه مي گه بو مي ده !
تصميمم جدي تر شده بود سعي كردم خونسرديمو حفظ كنم
-نازنين؟
چيه؟
-من تصميمم جديه
-جدا! باشه فقط قبلش بايد به چيزايي گوش كني
بر خلاف انتظارم نه از عصبانيتش خبري بود نه از دادو بيداد اين سفره ي دل پر خون اون بود كه بعد از 11 سال داشت پهن مي شد
-وقتي خواستمت بابام گفت اينا از خانواده ي تجارتن ما از خانواده علم و دانشگاه گفتم اين كه نشد عيب بابام گفت پسره بچه ست تو هم بچه اي گفتم عيب نداره باهم بزرگ ميشيم ولي نمي دونم چرا بزرگ نشدي يك سال جلو همه به خاطر وايستادم گفتن بچه دار نمي شي زدي به سيم آخر اون موقع بهت گفتم ديگه جاي من تصميم نگير نگفتم ؟3 سال يه خونه ساختنو لفتش دادي دم نزدم برو بگرد ببين كدوم بزغاله اي جز من 3 سال زير عقد مي مونه صداي همه در اومد نذاشتم به گوشت برسه رفتيم سر زندگيمون گفتن بچه گفتم من بچه دار نمي شم از فرداش هر كي منوديد برام نسخه پيچيد آب زهر مارو با درد بي درمون قاطي كن بخور خوب مي شي تو كه دكتري نمي توني يه كاري براي خودت بكني ؟خوبه تخصصت زنانه !به خاطر تو هيچي نگفتم تا تو يه بچه اي رو مي گرفتي بوس مي كردي آخي مردم برات بلند مي شد و نگاه هاي ناجور به من مي شد دم نزدم وقتي اين طوري شد خوب معادله شد پاياپاي من بچه دار نمي شم تو اين هم طوري شدي !حالا تو بگو واسم چي كار كردي هيچي پس حق نداري براي عشقي كه براش كاري نكردي تصميم بگيري
نمي دونم از كدوم حرفاش اشكام مي ريخت از اين همه رنج اون از سال هاي پيش كه براي من مثل رويا بودن يا از حرف آخرش من واقعا رنجي براي اون نكشيده بودم حتي اجازه دادم گناه بچه دار نشدنم گردن اون بيفته !من سهم رنج خودمو انداختم گردن اون

خواب اون شب وحشتناك تر از شب هاي پيش بود خواب ميديدم نازنين جاي من فلج شد وحشتناك تر از اونو نمي تونستم براي زندگيمون تصور كنم از خواب پريدم دادمي زدم نفسم داشت بند مي اومد نازنين بيچاره شد تا تونست آرومم كنه اين اولين باري بود كه از فلج شدنم شكر گفتم چون اگه سالم بودم مستقيم مي رفتم پشت بوم خودمو پرت مي كردم پايين !نازنين دوباره مثل چند هفته پيش مهربون شده بود مثل همه ي سال هاي زندگيمون بهش گفتم گفتم چقدر سخت بود
-براي تو هم انقدر سخته؟
-وقتي بهم گفتن نفهميدم چي شد فقط فهميدم بابام داره از پشت مي كشدم رفته بودم وسط پنجره مي خواستم خودمو پرت كنم پايين
-همون حسي كه من داشتم
فرداي اون روز نه غرغر كردم نه ناله نه نق نوق باهم زياد حرف نزديم داشت تو آشپز خونه سيب زميني پوست مي كند هميشه خودش آشپزي مي كنه !
نازنين ؟؟؟؟؟
برنگشت نگام كنه
من مي خوام نو بري ولي دلم نمي خواد بري
برنگشت نگام كنه
يعني عقلم ميگه بايد بري ولي دلم نمي آد بري دوست ندارم بري
برنگشت نگام كنه
تو رو خدا نرو نمي خوام بري حتي اگه التماست كردم بري نرو
اين دفعه نگام مي كنه صورتش خيس بود با صداي بغض كرده گفت
تاحالا بهت گفتم چقدر دوستت دارم

۱۱ نظر:

  1. اين يه داستان بود يا واقعيت زندگي شما ؟

    پاسخحذف
  2. قوي باش مرد!
    زندگيت رو لبالب عشق كن
    اين به قلبت مربوطه نه پاهات
    اگه نتونستي دوست بداري خودتو و نازنينتو
    اون موقع ماتم بگير
    فيلم پروانه و قفس غواصي رو هم ببين

    پاسخحذف
  3. اين روايتي است از واقيعت زندگي من نه داستان و نه خيال

    پاسخحذف
  4. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  5. آقاامین؟چرا تو نمایتون نوشتین مونث هستین؟
    بعدش چه داستان آشنا و جالبی...روح مهمتر از جسمه!فلج بودن و بچه دارنشدن درسته مهمه ،اما نزدیکی روحتون و عشقتون مهمتر...چرا بیخود زندگی و عشقتونو از بین میبرین...اگه سالم بودین و بچه هم داشتین و هر روز دعوا داشتین خوب بود؟چرا قدر زندگیتونو نمیدونید؟

    پاسخحذف
  6. خدا کنه هر روز خوشبخت تر از دیروز بشین

    پاسخحذف
  7. چون متاسمانه سرويس گوگل قادر نيست دو وبلاگ موجود در يك حساب رو با دو نمايه ي مجزا نشان بدهد و وبلاگ ديگر اين حساب مربوط به جنبش هاي دانشجويي مي باشد كه حاصل اشتراك وقايع اخير است و نمايه ي ما به اسم من وبا اطلاعات همسرم مي باشد براي همين در نمايه درج شده كه جنسيت ما مونث است در يك زمان خالي حتما يك حساب مجزا براي اين وبلاگ درست خواهم كرد در مورد مسئله ي ديگر بايد بگم كه معلوم نبود اگه من سالم بودم و بچه دار هم ميشدم ما باهم زندگيه خوبي نداشتيم و مسئله ي ديگه اينكه آدم ها بيشتر اونچه كه ندارن يا مي خوان داشته باشن ويا از دست ميدن رو عنوان مي كنن و اين صرفا به معني ناراضي بودن از وضعيت كنوني نيست و در آخر بايد بگم اين واقعيتي از زندگيه من به روايت احساسم است و اگر حس مي كنيد ممكن است واقعيت نداشته باشد سعي كنيد زندگي خودتون رو با نهايت احساس بنويسيد اون موقع متوجه ميشيد كه زندگيتون چه عجيب و پر فراز بوده حتي اگر واقعا چنين نبوده باشه منم هيچ وقت فكر نمي كردم گذشتم انقدر خوب باشه تا وقتي كه گذشته رو نوشتم با نهايت احساسم

    پاسخحذف
  8. شاید تواناهایی نداشته باشی اما با امکاناتی که داری از این به بعد کاری کن که از تصمیمی که گرفته است روز به روز راضی تر باشد. مرد زندگی اش باش لطفا.

    پاسخحذف
  9. سلام. همه نوشته های این وبلاگ رو خوندم. بخاطر اتفاقی که براتون افتاده واقعا متاسفم. اما زندگی ادامه داره... نازنین شما به معنای واقعی کلمه یه فرشته است. قدرش رو بدونید. تو این دوره و زمونه چنین انسان های فداکاری خیلی کم پیدا میشه. امیدوارم هیچ وقت امید به زندگی رو از دست ندین. شاد باشید و امیدوار.
    GlassHeart.PersianBlog.Ir

    پاسخحذف
  10. مي دوني امين (اگه اجازه مي دي، من بهت بگم امين، هر چند خيلي ازت كوچكترم)، من به مشكلاتي كه ازش حرف زدي گرفتار نشدم و شايد نتونم درك درستي از حالت داشته باشم. من فقط دوست داشتم (و دارم) و دوست داشته شدم (؟)، اما چند سال عشق و علاقه منجر به زندگي زير يك سقف نشد، نمي دونم به اين حالت چي مي گن؟ شكست عشقي؟! مي شه ازت خواهش كنم از عقلت تو هر موضوعي به اندازه اي خرج كني كه سهمشه؟ عشق چند درصد يه زندگي مشتركه؟ و عقل چند درصد؟ هر كس يه نظري داره، تو و همسرت هم همين طور. خواهش مي كنم به نظر خودتون در اين مورد عمل كنيد. خواهشاً. فقط به اينكه بايد جدا شيد فكر نكن، به اين هم فكر كن كه بعدش چي ذر انتظار تونه...
    ببخشيد كه طولاني شد، به اميد شنيدن خبرهاي به و بهتر.

    پاسخحذف
  11. salam
    man be tosiye violet oomadam ke bekhoonam vali motasefane khotoot darhame age mishe ye kam faseleye khotooto bishtar konid

    پاسخحذف