۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

فاجعه اي در راه است

چند روزي بود كه نازنين قول مرخصي بهم مي داد اما خوب بيماراش وقت قبلي داشتن خوب تخصصشم زياد مرخصي بردار نبود اما از قبل وقت نداد و ديروز گفت يه ده روزي بي كاره !قرار شد امروز دوتايي با هم تصميم بگيريم كه مي خواهيم تو اين ده روز چي كار كنيم كه .....
ساعت 11:30 شب موقع خواب :
-امين جون حالت خوبه ؟
-آره عزيزم خوبم
-سر درد م نداري ؟مطمئني خوبي ؟
-آره نازنينم به خدا خوبم و هيچ مشكلي ندارم
ساعت 2:15 نصف شب :
-امين
-م م م م م م
-خوبي؟درد نداري؟چيزي نمي خواي برات بيارم ؟
-م م م م م خ و بم بخواب جان مادرت (اين رو بي نهايت كش دار و خواب آلود گفتم )
ساعت 4:45 صبح
-امين؟؟؟؟؟؟؟؟
-ها به جون مامانم به روح باباي جوون مرگ شدم به جان نازنينم قسم خوبم
-حالا كي خواست حالت رو بپرسه؟؟؟؟
-پس چي ؟
- وقت نمازه
نماز خوندن و روزه گرفتن ازون عادت هايي بود كه بعد از ازدواج از نازنين به من سرايت كرد و بعدا از حالت عادت به يه جور رابطه ي خوب مبدل شد
ساعت 6:45 صبح :صداي زنگ در
-كيه صبح؟
- مامانت با خالت
-مامان چرا اين موقع صبح اومدي؟
خاله مريم :خاله الهي بميرم برات بيچاره شدي!!
-بسم الله رحمن رحيم
بعد از ازدواج من با نازنين وياسمن و رضا مامانم وخالم كه هم جاري بودن و هم خواهر با هم خونه يكي شدن تا از تنهايي دران اما ماجرا چيه ؟
بچه كه بودم يه بار از مامانم يه كتك مفصل خوردم چون خانم جان (مادر پدرم كه با ما زندگي مي كرد )رو با يه جفت دندون نيش كه تا چونش رسيده بود با چند قطره خون كه مثلا داشت از دندوناش مي چكيد كشيده بودم شرح اين قدر كفايت كه ديگه بدونيد اين زن چه دراكولايي بوده كه نوه ي هشت سالش اونو با اين وجنات به تصوير كشيده حالا اين خانم جان يه خواهر شوهر داشته كه خونشو مي كرده تو شيشه ببين اون ديگه چي بوده كه روي خانم جان ما رو كم مي كرده !!!!
سرور مي خواد بياد ايران ديدنت
حالا سرور كيه ؟ سرور عمه ي منه كه ژن از دو سر دارد اين نيك پي از خانم جان و اون عمه ي خوش سرشت كه بعد از داغ دو برادر جوون مرگ شدش رفت لندن كه حال كنه در رواياتي به نقل از فاميل گفته ميشه خانم جان اينا در مقابل عمه سرور پشه اي اندر بيايان بيش نيستند همين قدر بگم كه ما هميشه كارت دعوت ها رو طوري براش مي فرستيم كه يا خود روز مراسم به دستش برسه يا بعدش يعني هم به دستش برسه و هم نتونه بياد آخرين باري هم كه مطلع شديم مي خواد بياد همه ي فاميل پا شدن رفتن مسافرت من خودم دست نازنينو گرفتم رفتيم يه دهي كه اصلا رو نقشه نبود
اين خبر تا ساعت نه تو فاميل پيچيد اگه شرايط عادي بود همه دودر مي زدن اما امسال قول دادن كه هي عمه سرور رو دعوت كنن كه به ما زياد وحشتناك نگذره و هر كي زنگ مي زد مي گفت بيچاره نازنين

۸ نظر:

  1. salam man avalin bare ke webeto mikhunam kheili dast be ghalamet ghashange va hamintor doost dashtani omid daram ke ruz be ruz zendegitam ghashango doost dashtani mishe be omide khoda, omideto az dast nade to age chiziro az dast dadi avazesh ino fahmidi ke che nazaninio dari va age tahala ghadresho nadunesti az hala be bad bedoon barat doa mikonam... shima

    پاسخحذف
  2. سلام. در مورد نوشته قبلی باید بگم کاملا مشخص بود که حق با همسرتونه. خودتون قضاوت کنید. کسی که همه زندگیشو وقف شما کرده حقش طلاقه؟ این که میگم وقف، نه از روی ترحم، بلکه از روی عشق! و میدونم که همین مساله شما رو آزار میده که به فکر طلاق افتادید. درسته که اون هم حق داره زندگی کنه و از زندگیش لذت ببره. اما حالا داره از زندگی با شما و در کنار شما بودن لذت می بره. پس شما هم در کنار اون از زندگی مشترکتون لذت ببرید و شادی ها و لذت هاتون رو با هم قسمت کنید. برای شما و همسرتون روزهایی سراسر شادی و امید و عشق آرزو میکنم.
    در مورد نمایه هم باید یک توضیح بدم که میشه اون رو غیر فعال کرد. به این صورت که وقتی login کردید از قسمت تنضیمات نمایه، تیک گزینه «اشتراک نمایه من» رو بردارید و تنضیمات رو ذخیره کنید. در این صورت نمایه شما دیگه نمایش داده نمیشه. مثل نمایه من!

    پاسخحذف
  3. سلام. اتفاقا به این جا رسیدم و از خواندن قصه زندگیتان مثل همه قصه های دیگر دچار احساسات متناقض شدم.
    امیدوارم که هر روز عاشقتر از قبل باشید و در برابر سختی ها استوارتر.

    پاسخحذف
  4. من تازه دیروز وبلاگتونو خوندم .اگر واقعا" تمام چیزهایی که نوشتین حقیقت داشته باشه ، قابل تحسینه و همیشه بهش سر میزنم . روایت زندگیت تلخ و شیرینه . کاشکی از نازنین هم بخواهی تا گاهی اینجا چند خطی بنویسه .

    پاسخحذف
  5. ba nazare "afsoongar" movafegham kash nazanin joonam ye chand khati benevisan, rasti agha amin nagoftin shoma takhasosetoon chie? albate age doost nadarin nagin

    پاسخحذف
  6. تخصصي من جراحي قلبه كه هنوز هم كاملا به اتمام نرسيد و توسط بظام پزشكي تاييد نشده و تقريبا يه سه ماهيش مونده تو رو خدا فارسب كامنت بذاريم چشمام ضعيفه انگليسي كه مي ذارين بد بخت ميشم تا بخونمش

    پاسخحذف